کسی مریض بود،وجود مبارک جواد الائمه(ع)امام نهم برای عیادت آمدند،زن و بچهاش به او گفتند:
خوشحال باش!میدانی چه کسی به دیدنت آمده است؟! جگرگوشه امام رضا(ع)است،امام زمان است،امام عصراست.
به محض اینکه حضرت جواد(ع) در اتاق را باز کردندو چشم مریض در بستـر به امام افتاد،مریض زار زار شروع به گریه کرد.
امام جواد(ع)با یک دنیـا محبت نشستند و فرمودند:
برای چی وقتی چشمت به من افتـاد،گریـه کردی!
ما خوشحال نیستیم که ما را میبینید گریـه کنید.
گفت:یابن رسول الله!علم دارم از این بستر بلند نمیشوم،یقین صد درصدی دارم که من مردنی هستم،آخه!یابن رسولالله! ما مثل شما ترتمیز نیستیم،بالاخره در طول عمرمان کژیها و لغزش ها یی داشتیم،حالا گرچه پشیمان شدم،ولی از مردن میترسم،این نهایت حرف من است، میترسم!
امام جواد فرمود:از مایی! جانم فدای شما! از شماهستم.حتماً از شما هستم.
آخر اوّل این مسأله باید تحقـق پیدا کند،از آنها باشید،همه چیـز حل است!
فرمود:از مایی؟
گفت:بله!
فرمود: من هم قبول دارم که تـو از مایی.
امام جواد فرمود:بیماری عدسه را شنیدی؟
(آن بیماری است که سر تا نـوک پا پـوست آبله میاندازد،چرک و خون جمع میشود،چرک و خون تولید آبله میکند،هر آبله که بترکد،تولید زخم بدی میکند)
فرمود:چنین بیماری را شنیدی،دیدی!
عرض کرد:بله! امام فرمودند:دوا که ندارد،گفت:نه یابن الرسول الله.
حضرت امام جواد(ع)فرمودند:اگر بیایند و بگویند که یک حمامی افتتاح شده،باید داخل آن حمام بروندو شیرآب راباز کنند،پوست بدنتان مثل روز تولد از مادر میشود،مریض چه حالی دارد؟!
گفت:خوشحالی مریض غیرقابل وصف است!
فرمود:شما شیعیان ما که میخواهید بمیرید،اگر چرکی،کمبودی و عیبی برای شما مانده بـود،مردن شما را میشورد،باز گریه میکنی؟!
عرض کرد:یابن رسول الله! دیگر گریه نمیکنم.
:: موضوعات مرتبط:
مطالب مذهبی ,
مناسبت ها ,
,
:: بازدید از این مطلب : 637
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0